شناخت حضرت مهدی (عج)
حق واجب امام چیست و چگونه میتوان آن را شناخت؟ اگر تقوا شرط ایمان است،
چرا در روایت میفرماید اگر حق امام را بشناسد شیرینی ایمان را میچشد؟ آیا منظور بخشی از ایمان است؟
منظور از حق واجب، همان حقوق امام است و کلمۀ واجب برای دلالت بر این مطلب است که چنین حقی از طرف خداوند ثابت شده است. در یک تقسیمبندی کلی میتوان گفت، امام دو حق دارد:
1. در مقام علم، اعتقاد به امامت آن حضرت؛
2. در مقام عمل، تبعیت از دستور امام. بنابراین، انسان باید در زبان و عمل این اعتقاد را آشکار سازد.
دربارۀ شناخت حق نیز باید گفت که منظور از آن، تنها عقیده به امام بودن او نیست، بلکه باید بداند امام چه جایگاه و نقشی در جهان آفرینش دارد، علم و قدرت او چقدر است و…؟ چنین شناختی در درجۀ اول با مراجعه به عالمان و دانشمندان علوم ائمه ممکن میشود. باید نزد آنان شاگردی کرد و این معارف را از آنان آموخت و با نبود آنها، بهترین کار استفاده از کتابهای مفید و معتبر دربارۀ امامت است. خواندن کتابها و مقالات و ارتباط داشتن با مراکز و مؤسسهها میتواند راهگشای خوبی باشد؛ اما چنانکه در آغاز بیان شد، فهم این مطالب، مستلزم استمرار و پشتکار است و نباید انتظار داشت که با کمی مطالعه یا مراجعه، همه چیز روشن شود.
اما دلیل اینکه چرا معرفت حق امام موجب چشیدن طعم شیرین ایمان است، در ادامۀ همین حدیث آمده است. امام صادق میفرمایند:
زیرا خداوند، امام را عَلَم هدایت مردم قرار داده و به آنچه در نزد خداوند است جز از طریق امام نمیتوان رسید و خداوند نیز جز به شناخت امام عملی را از بندگان نمیپذیرد.
با توجه به عبارتهای این حدیث و مانند آن، معلوم میشود که امام واسطۀ بین خدا و بندگان است. کسی که میخواهد با خداوند ارتباط داشته باشد و اعمالش پذیرفته شود و نعمتهای الهی شامل حال او گردد، باید به امام تمسک جوید و اگر کسی امامت و ولایت را رها کند، گمراه شده و به بیراهه رفته است. بنابراین هرگز به هدف نمیرسد و ایمان او تنها لقلقۀ زبان خواهد بود و چیزی که محتوا و حقیقت ندارد، هرگز طعم و شیرینیای نخواهد داشت! بنابراین راه رسیدن به حقیقتِ ایمان، اعتقاد به امامت است و این اعتقاد چنانکه قبلاً گفتیم از راه شناخت حاصل میشود. پس شناخت امام باعث فهمیدن و چشیدن شیرینی ایمان است؛ یعنی راه رسیدن به حقیقتِ ایمان است. به همین دلیل است که امام میفرماید: اگر کسی امام را بشناسد، شیرینی ایمان را میچشد.
البته تقوا نیز شرط ایمان است، اما تقوا در مقام عمل، شرط است و شناختْ در مقام عقیده. لذا ایندو منافاتی با هم ندارند و قابل جمع است. کسی که در مقام عقیده، امام را میشناسد و در مقام عمل، اهل تقوا و پاکی است، شیرینی ایمان را میچشد، اما اگر تقوا پیشه نکند و تنها مدعی اعتقاد و عشق و دوستی اهلبیت باشد، هرگز به چنین لذتی دست نمییابد.
علت شناخت
آیا شرطی افزونتر از ایمان به خداوند و پیامبر و اجرای دستورهای الهی برای مؤمن بودن وجود دارد؟ آیا اگر کسی معرفت کامل نداشته باشد، مؤمن نخواهد بود؟
معرفت، مقدمۀ ایمان و اطاعت است. معرفت، یعنی شناخت؛ اگر ما چیزی را نشناسیم، چگونه به آن ایمان میآوریم یا از آن اطاعت میکنیم؛ یعنی اصل ایمان و اطاعت، به معرفت وابسته است. علاوه بر اصل ایمان، مراتب آن نیز به معرفت بستگی دارد؛ یعنی انسان به قدر شناختش ایمان مییابد؛ هر اندازه معرفت و شناخت او به خدا و جانشینان خدا در زمین عمیقتر شود، ایمان او نیز راسختر میگردد و کسی که شناخت سطحی از خدا و اولیای خدا دارد، ایمان ضعیفی نیز خواهد داشت و ایمانش با کوچکترین شبهۀ علمی یا شهوت عملی زایل میشود. از همین روی، امام صادق میفرماید:
بنده، مؤمن نمیشود مگر معرفت یابد.
زیرا بدون مقدمه، دست یافتن به اصل، محال مینماید و معرفت، مقدمۀ
ایمان و اطاعت است. البته تنها ایمان واقعی و کامل، بشر را به سعادت میرساند، وگرنه ایمانی که انسان را از جهنم نجات دهد، با شناخت سطحی نیز
تأمین میشود.
چگونگی شناخت
در زمان غیبت از چه طریقی میتوان با حضرت مهدی آشنا شد؟
بهترین راه آشنایی با حضرت در زمان غیبت، مراجعه به سخنان ائمه
است که حضرت را معرفی کردهاند. فهم درست روایات نیز مستلزم
مراجعه به علما و کتابهای روایی است و هرگاه آن حضرت را شناختیم،
به آن حضرت علاقهمند میشویم و این علاقه موجب انس گرفتن با آن
حضرت میگردد.
با توجه به اینکه ما انسانها محدود هستیم، چگونه میتوانیم امام زمان را بشناسیم و از وجود او بهره ببریم؟
ابتدا ذکر دو نکته لازم است:
1. شناختن و کسب معرفت امام قطعاً ممکن است؛ زیرا اگر ممکن نبود، دین اسلام ما را به آن امر نمیکرد؛
2. انسانها به حسب مراتب مختلف، مقام امام را میشناسند و هرچه مقام انسانها بالاتر رود، آگاهیشان نسبت به امام بیشتر است.
بنابراین شناخت امام ممکن است و در طول تاریخ انسانهایی آن را تحصیل کردهاند؛ مانند سلمان، ابوذر، مالک اشتر، محمد بن ابیبکر و… که امام علی را خوب شناختند و از وجود آن حضرت بهره گرفتند.
یاران امام حسین (شهدای کربلا)، امام خودشان را بسیار خوب شناختند و با پیوند با او، وجود کوچک خود را وسعت بخشیدند.
نشانۀ شناخت، اطاعت و تسلیم است؛ اگر کسی در برابر امامش کاملاً تسلیم باشد، نشان آن است که امامش را خوب شناخته، و اگر کسی از امامان اطاعت نکند، نشان آن است که معرفتش عمیق و کامل نیست.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که از آنجا که سعۀ وجودی امام از سعۀ وجودی انسان عادی بیشتر است، شناخت امام با تمام ابعاد و شئونش برای انسانهای عادی میسور نیست، اما شناخت بعضی از ابعاد وجودی امام در حد ظرفیت امکانپذیر است.