ترنم باران

  • خانه
  • تماس  
  • ورود 

ربیع

ماه ربیع مبارک

امامت در قرآن

16 آذر 1395 توسط شيخ


چرا در قرآن، اشارۀ صریحی به ولایت علی و بقیۀ ائمه، ازجمله حضرت مهدی نشده است و چه دلایلی بر ادامۀ ولایت پس از ختم نبوت وجود دارد؟
این‌طور نیست که خداوند برای معرفی اولیای خود و رهبران جامعه، تنها باید نام آن‌ها را در کتاب آسمانی (قرآن) ذکر کند، بلکه با مراجعه به قرآن، خواهیم دید که قرآن برای معرفی شخصیت‌های الهی به سه شیوه عمل می‌کند:
1. معرفی با اسم:
پیامبر گرامی در انجیل از طریق اسم برای آیندگان معرفی شده است:
وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ؛
بشارت دهندۀ پیامبری هستم که پس از من می‌آید و نام او احمد است.
خداوند، گاهی پیامبران خود را با نام، مورد خطاب قرار می‌دهد:
یَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِیفَةً فِی الْأَرْضِ؛
ای داوود! ما تو را در روی زمین جانشین قرار دادیم.
قرآن در مواردی از پیامبر اسلام به اسم یاد می‌کند:
وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ؛
محمد پیام‌آوری بیش نیست که پیش از او نیز پیامبرانی بوده‌اند.
2. معرفی با عدد:
روش دیگر، معرفی با عدد است. قرآن کریم، نقبای (مراقبان) بنی‌اسرائیل را با عدد معرفی کرده است؛ آن‌جا که می‌فرماید:
وَلَقَدْ أَخَذَ اللهُ مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمْ اثْنَیْ عَشَرَ نَقِیبًا؛
خداوند از بنی‌اسرائیل پیمان گرفت و از آنان دوازده مراقب برانگیخت.
گروهی که طبق گزینش حضرت موسی قرار شد به کوه بروند، در قرآن با عدد معرفی شده‌اند:
وَاخْتَارَ مُوسَی قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِمِیقَاتِنَا؛
موسی از قوم خود، برای میقات ما هفتاد نفر را برگزید.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8· 9

 نظر دهید »

شناخت حضرت مهدی (عج)

16 آذر 1395 توسط شيخ

حق واجب امام چیست و چگونه می‌توان آن را شناخت؟ اگر تقوا شرط ایمان است،
چرا در روایت می‌فرماید اگر حق امام را بشناسد شیرینی ایمان را می‌چشد؟ آیا منظور بخشی از ایمان است؟
منظور از حق واجب، همان حقوق امام است و کلمۀ واجب برای دلالت بر این مطلب است که چنین حقی از طرف خداوند ثابت شده است. در یک تقسیم‌بندی کلی می‌توان گفت، امام دو حق دارد:
1. در مقام علم، اعتقاد به امامت آن حضرت؛
2. در مقام عمل، تبعیت از دستور امام. بنابراین، انسان باید در زبان و عمل این اعتقاد را آشکار سازد.
دربارۀ شناخت حق نیز باید گفت که منظور از آن، تنها عقیده به امام بودن او نیست، بلکه باید بداند امام چه جایگاه و نقشی در جهان آفرینش دارد، علم و قدرت او چقدر است و…؟ چنین شناختی در درجۀ اول با مراجعه به عالمان و دانشمندان علوم ائمه ممکن می‌شود. باید نزد آنان شاگردی کرد و این معارف را از آنان آموخت و با نبود آن‌ها، بهترین کار استفاده از کتاب‌های مفید و معتبر دربارۀ امامت است. خواندن کتاب‌ها و مقالات و ارتباط داشتن با مراکز و مؤسسه‌ها می‌تواند راه‌گشای خوبی باشد؛ اما چنان‌که در آغاز بیان شد، فهم این مطالب، مستلزم استمرار و پشت‌کار است و نباید انتظار داشت که با کمی مطالعه یا مراجعه، همه چیز روشن شود.
اما دلیل این‌که چرا معرفت حق امام موجب چشیدن طعم شیرین ایمان است، در ادامۀ همین حدیث آمده است. امام صادق می‌فرمایند:
زیرا خداوند، امام را عَلَم هدایت مردم قرار داده و به آن‌چه در نزد خداوند است جز از طریق امام نمی‌توان رسید و خداوند نیز جز به شناخت امام عملی را از بندگان نمی‌پذیرد.
با توجه به عبارت‌های این حدیث و مانند آن، معلوم می‌شود که امام واسطۀ بین خدا و بندگان است. کسی که می‌خواهد با خداوند ارتباط داشته باشد و اعمالش پذیرفته شود و نعمت‌های الهی شامل حال او گردد، باید به امام تمسک جوید و اگر کسی امامت و ولایت را رها کند، گمراه شده و به بی‌راهه رفته است. بنابراین هرگز به هدف نمی‌رسد و ایمان او تنها لقلقۀ زبان خواهد بود و چیزی که محتوا و حقیقت ندارد، هرگز طعم و شیرینی‌ای نخواهد داشت! بنابراین راه رسیدن به حقیقتِ ایمان، اعتقاد به امامت است و این اعتقاد چنان‌که قبلاً گفتیم از راه شناخت حاصل می‌شود. پس شناخت امام باعث فهمیدن و چشیدن شیرینی ایمان است؛ یعنی راه رسیدن به حقیقتِ ایمان است. به همین دلیل است که امام می‌فرماید: اگر کسی امام را بشناسد، شیرینی ایمان را می‌چشد.
البته تقوا نیز شرط ایمان است، اما تقوا در مقام عمل، شرط است و شناختْ در مقام عقیده. لذا این‌دو منافاتی با هم ندارند و قابل جمع است. کسی که در مقام عقیده، امام را می‌شناسد و در مقام عمل، اهل تقوا و پاکی است، شیرینی ایمان را می‌چشد، اما اگر تقوا پیشه نکند و تنها مدعی اعتقاد و عشق و دوستی اهل‌بیت باشد، هرگز به چنین لذتی دست نمی‌یابد.
علت شناخت
آیا شرطی افزون‌تر از ایمان به خداوند و پیامبر و اجرای دستورهای الهی برای مؤمن بودن وجود دارد؟ آیا اگر کسی معرفت کامل نداشته باشد، مؤمن نخواهد بود؟
معرفت، مقدمۀ ایمان و اطاعت است. معرفت، یعنی شناخت؛ اگر ما چیزی را نشناسیم، چگونه به آن ایمان می‌آوریم یا از آن اطاعت می‌کنیم؛ یعنی اصل ایمان و اطاعت، به معرفت وابسته است. علاوه بر اصل ایمان، مراتب آن نیز به معرفت بستگی دارد؛ یعنی انسان به قدر شناختش ایمان می‌یابد؛ هر اندازه معرفت و شناخت او به خدا و جانشینان خدا در زمین عمیق‌تر شود، ایمان او نیز راسخ‌تر می‌گردد و کسی که شناخت سطحی از خدا و اولیای خدا دارد، ایمان ضعیفی نیز خواهد داشت و ایمانش با کوچک‌ترین شبهۀ علمی یا شهوت عملی زایل می‌شود. از همین روی، امام صادق می‌فرماید:
بنده، مؤمن نمی‌شود مگر معرفت یابد.
زیرا بدون مقدمه، دست یافتن به اصل، محال می‌نماید و معرفت، مقدمۀ
ایمان و اطاعت است. البته تنها ایمان واقعی و کامل، بشر را به سعادت می‌رساند، وگرنه ایمانی که انسان را از جهنم نجات دهد، با شناخت سطحی نیز
تأمین می‌شود.
چگونگی شناخت
در زمان غیبت از چه طریقی می‌توان با حضرت مهدی آشنا شد؟
بهترین راه آشنایی با حضرت در زمان غیبت، مراجعه به سخنان ائمه
است که حضرت را معرفی کرده‌اند. فهم درست روایات نیز مستلزم
مراجعه به علما و کتاب‌های روایی است و هرگاه آن حضرت را شناختیم،
به آن حضرت علاقه‌مند می‌شویم و این علاقه موجب انس گرفتن با آن
حضرت می‌گردد.
با توجه به این‌که ما انسان‌ها محدود هستیم، چگونه می‌توانیم امام زمان را بشناسیم و از وجود او بهره ببریم؟
ابتدا ذکر دو نکته لازم است:
1. شناختن و کسب معرفت امام قطعاً ممکن است؛ زیرا اگر ممکن نبود، دین اسلام ما را به آن امر نمی‌کرد؛
2. انسان‌ها به حسب مراتب مختلف، مقام امام را می‌شناسند و هرچه مقام انسان‌ها بالاتر رود، آگاهی‌شان نسبت به امام بیش‌تر است.
بنابراین شناخت امام ممکن است و در طول تاریخ انسان‌هایی آن را تحصیل کرده‌اند؛ مانند سلمان، ابوذر، مالک اشتر، محمد بن ابی‌بکر و… که امام علی را خوب شناختند و از وجود آن حضرت بهره گرفتند.
یاران امام حسین (شهدای کربلا)، امام خودشان را بسیار خوب شناختند و با پیوند با او، وجود کوچک خود را وسعت بخشیدند.
نشانۀ شناخت، اطاعت و تسلیم است؛ اگر کسی در برابر امامش کاملاً تسلیم باشد، نشان آن است که امامش را خوب شناخته، و اگر کسی از امامان اطاعت نکند، نشان آن است که معرفتش عمیق و کامل نیست.
از این نکته نیز نباید غفلت کرد که از آن‌جا که سعۀ وجودی امام از سعۀ وجودی انسان عادی بیش‌تر است، شناخت امام با تمام ابعاد و شئونش برای انسان‌های عادی میسور نیست، اما شناخت بعضی از ابعاد وجودی امام در حد ظرفیت امکان‌پذیر است.

 نظر دهید »

امامت حضرت مهدی (عج)

16 آذر 1395 توسط شيخ

امامت را تعریف کنید؟
امامت ریاست عمومی از ناحیۀ خدا بر مردم در امور دین و دنیای آن‌هاست. بیش‌تر تعریف‌کنندگان سنی، دو قید نیز اضافه می‌کنند: 1. این ریاست از
باب خلافت و نیابت از پیامبر اعظم است؛ 2. بر تمام مردم پیروی از امام واجب است.
در تعریف امامت از منظر متکلمین بین شیعه و سنی اختلاف چندانی نیست، اختلاف در تفسیر این تعریف است.
تفاوت دیدگاه اهل‌سنت و شیعه در آموزۀ امامت چیست؟
شیعه، امامت را استمرار نبوت می‌شمارد و آن را منصبی الهی می‌داند که خدا خود، امام را معرفی می‌کند نه با انتخاب مردمی؛ زیرا امام باید صلاحیت ویژه در علم، عصمت، و رهبری داشته باشد و این امور با علم ناقص مردم قابل شناسایی نیست؛ اما اهل‌سنت، امامت را تنها رهبری سیاسی می‌دانند.
وظایف امام چیست؟ و چه نیازی به امام است؟
امام همان مسئولیت‌‌های پیامبر را دارد که عبارت‌اند از:
1. تفسیر قرآن و شرح اهداف و کشف اسرار آن؛
2. بیان احکام شرعی؛
3. پاسخ به شبهات؛
4. حفظ دین از تحریف، اختلاف و انحراف؛
5. زمام‌داری جامعۀ اسلامی.
با کمال تأسف این امور پس از پیامبر محقق نشد:
اما تفسیر قرآن: مسلمانان پس از پیامبر در تفسیر آیات زیادی مانند: آیۀ وضو، قطع دست دزد، صفات خبریه، عدل، جبر و اختیار، هدایت و ضلالت و… اختلاف نمودند.
اما بیان احکام: آیاتی که دربارۀ احکام فقهی‌اند و به آیات‌الاحکام معروف‌اند، فقط سیصد آیه هستند و روایات پیامبر در احکام تنها 500 حدیث است. روی آوردن اهل‌سنت به قیاس، استحسان و… دلیل خوبی بر عدم فراگیری کتاب و سنت در مورد احکام و به ویژه مسائل مستحدثه است.
علاوه بر این، پیامبر تنها 10 سال فرصت بیان احکام شرعی را داشت
که این دوران همراه با مشکلات عمدۀ سیاسی، اجتماعی _ همانند هفده
غزوه که گاه تا یک ماه طول می‌کشید و پنجاه و پنج سریه _ و مشکلات داخلی با منافقان، مشرکان و یهودیان بود.
اما پاسخ به شبهات: یهود، زنادقه و… شبهات بسیاری را در دین داخل کردند که نیاز به پاسخ‌گویی داشت.
اما حفظ اسلام از انحراف و اختلاف: روایات ساختگی از اسرائیلیات یهود، اساطیر نصاری و خرافات مجوس، سبب تحریف سنت پیامبر گردید. بخاری از ششصد هزار حدیث، تنها چهارصدهزار حدیث را صحیح می‌شمرد؛ یعنی از 150 حدیث تنها یک حدیث را صحیح می‌داند _ و با حذف احادیث تکراری، 2761حدیث در صحیح بخاری باقی می‌ماند. صحیح مسلم و سنن ابوداود و… نیز تقریباً همین‌گونه است.
از بیان بالا به روشنی معلوم می‌گردد که برای حفظ دین و شریعت نیاز به امامی معصوم و منصوب از طرف خدا داریم تا انحرافات را از ساحت دین بزداید و دین محمدی را به مردم بشناساند و آن را اجرا نماید.
ابعاد شخصیت امام چه می‌باشند؟
برخی از ابعاد شخصیتی امام عبارت‌اند از:
1. شخصیت حقیقی: شناخت شخص امام به نام و نسب است. در این‌گونه شناخت، سعی می‌شود نام، مشخصات ظاهری و خانوادگی هر فرد شناخته شود. به این‌گونه شناخت، شناخت شناسنامه‌ای می‌گویند که ابتدایی‌ترین نوع شناخت است.
2. شخصیت حقوقی: شناخت امام به عنوان امام و جانشین پیامبر، همراه با ویژگی‌های امام است. در این نوع شناخت، حضرت مهدی به عنوان امام و آخرین جانشین پیامبر که اطاعتش بر همه واجب است، شناخته می‌شود.
سلیم بن قیس از حضرت علی پرسید کم‌تر چیزی که آدمی به آن گمراه می‌شود چیست؟ حضرت فرمود:
کسی را که خدا اطاعت، ولایت و محبت او را واجب کرده و حجت خود در زمین قرار داده نشناسد.
3. شخصیت سیاسی ـ اجتماعی: شناخت امام به عنوان رهبر جامعۀ جهانی عدالت‌محور می‌باشد. امام مهدی مهم‌ترین فرد برای برآوردن انتظارات بشر
از زندگی است و می‌تواند بشریت را از بحران‌های اجتماعی، ظلم بین‌المللی
و انواع تنگناهایی که درگیر آن است نجات دهد و عدالت را در سراسر جهان حاکم گرداند.
4. شخصیت معنوی: شناخت جایگاه امام در هدایت بشریت است. امام یک فیلسوف و دانشمند نیست؛ او آمده است تا انسان‌ها را به سعادت حقیقی راهنمایی کند. آنان را با خدا، پیامبران، دین، اخلاق و آخرت آشنا کند و به زندگی الهی سوق دهد و از بحران هویت نجات دهد.
5. شخصیت تکوینی: شناخت جایگاه امام در آفرینش می‌باشد. طبق روایات، جهان و آن‌چه در آن است به واسطۀ وجود امام آفریده و پابرجاست. در روایتی می‌خوانیم: اگر حجت نبود زمین اهلش را فرو می‌برد. وجود امام سبب رسیدن فیض وجود به موجودات دیگر و بقای آنان می‌باشد.

 نظر دهید »

انتظار و منتظران

01 آبان 1395 توسط شيخ

چیستی انتظار

انتظار واقعی چیست؟

انتظار در لغت به معنای درنگ در امور،نگهبانی،چشم به راه بودن و نوعی امید داشتن به آینده است.(التحقیق فی الکتاب القرآن الکریم،حسن مصطفوی،ج12،ص166)

در اصطلاح و در فرهنگ اسلام و تشیع،انتظار اصیل و حقیقی،انتظاری است که سبب حرکت،پویایی،عمل و آمادگی وسیع می گردد.از این رو،در سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و امام معصوم (علیهم السلام)،انتظار را عمل و از برترین عمل ها(افضل اعمال امتی انتظارالفرج من الله عزوجل) و (انتظارالفرج من اعظم العمل)(کمال الدین،ج2،باب 55) یا عبادت و از محبوب ترین عبادت ها معنا کرده اند.(انتظارالفرج عبادة) (کمال الدین،ج2،باب 52،ص122)

انتظار، اعتراض به وضعیت موجود و نپذیرفتن آن و به دنبال گشایش بودن است؛ یعنی داشتن امید، حرکت، تلاش، مقاومت، سازندگی و آماده‌سازی برای ظهور حضرت مهدی.
انتظار دو جنبه دارد: یکی رسیدن به هدف، و دیگری در راه بودن. این دو جهت انتظار برای همه چیز وجود دارد و تنها مربوط به امر فرج امام زمان نیست.
کسی که منتظر رسیدن به درجۀ پزشکی یا مهندسی است، سخت درس می‌خواند. خود درس خواندن (همان در راه بودن و مقدمات و زمینه را فراهم کردن) سخت است. باید شب‌ها بیدار ماند و درس خواند و روزها از تفریح و سرگرمی صرف‌نظر کرد و مطالعه نمود. همۀ این‌ها سخت است، اما چون برای رسیدن به درجات بالای علمی است، همین سختی برای انسان، زیبا و لذت‌بخش می‌شود.
کسی که منتظر میهمان بسیار محترم و محبوبی است، در تهیۀ مقدمات به سختی می‌افتد. هنگام تمیزی منزل، عرق از سر و روی او می‌ریزد، اما از درون شاد است. همین زحمات برای او لذت‌بخش و زیباست. شهادت و جان دادن در راه محبوب، سخت، اما زیبا و لذت‌بخش است. پس لذت همیشه در آسایش و راحتی نیست، بلکه برعکس گاهی آسایش موجب آزار است. کسی که به جای مطالعه همیشه در حال خواب و استراحت است، هر‌چند راحتی بدنی دارد، به خاطر عاقبت بدی که در پایان سال تحصیلی در انتظار اوست، در عین راحتی، احساس رنج و بدی می‌کند؛ اما شاگرد فعال در عین کوشش فراوان، احساس شادی و لذت می‌کند. بنابراین سختی با زیبایی و لذت در تضاد نیست.
انتظار امام زمان و منتظر واقعی بودن، زمینۀ ظهور را فراهم کردن، ترک گناه و عمل به واجبات سخت است، اما با توجه به هدف والا و اجر و ثواب بسیار زیاد آن، کاری زیبا و لذت‌بخش به شمار می‌آید.
مفهوم انتظار و اهمیت و آثار آن
انتظار فرج یعنی انتظار گشایش و نصرت و پیروزی مؤمنان. انتظار فرج یعنی امیدوار بودن به جهانی شدن اسلام. این مسئله در روایات ما به عنوان «بهترین اعمال» معرفی شده است؛ شاید به این دلیل که آثار و برکات فراوانی دارد، از‌جمله این‌که مؤمنان در پرتو روح انتظار، قدرت و نیروی مقابله با کفر و ظلم را پیدا می‌کنند و در برابر دشمنان دین استقامت می‌ورزند و هرگز به خاطر کمبود نفرات و تجهیزات، دچار یأس و نومیدی نمی‌شوند و خلاصه اسلام و مسلمین و به ویژه جهان تشیع در پرتو اعتقاد به ظهور مهدی و انتظار فرج از سوی خدا همیشه به باورهای دینی خود وفادار مانده و در جهت توسعۀ آن در جهان کفر و بیداد اقدام می‌کنند.

آثار فردی و اجتماعی انتظار امام زمان
بشر در زندگی فردی و اجتماعی خود از نعمت انتظار بهره‌مند است و اگر از آن تهی شود و به آینده امید نداشته باشد، زندگی برایش مفهومی نخواهد داشت و گرفتار بی‌هدفی و پوچی می‌گردد. اسلام با تعالیم مترقی‌اش، سعی دارد نگاه به آیندۀ جوامع را در نگاه آدمیان و به ویژه مسلمانان بسیار روشن و پرگشایش جلوه دهد و شاید از این جهت است که در روایات چنین آمده است: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج». روایات فراوانی دربارۀ انتظار وجود دارد که نشان از اهمیت آن است. در این‌جا به اختصار به آثار و پی‌آمدهای فردی و اجتماعی انتظار می‌پردازیم:
الف) آثار فردی انتظار:
1. امید به آینده: انسان به امید زنده است. بدون امید نمی‌توان آینده‌نگر بود و به تحولات آینده نظر انداخت. امروزه روان‌شناسان در تلاش‌اند که امید را در انسان‌ها زنده نگه دارند، و مهدویت، زایندۀ امید است؛
2. خودسازی: منتظر واقعی کسی است که آلودگی‌های درون را پالایش کند و عوامل تأخیر در انتظار را در خود بپیراید. نمی‌توان در حق خود و دیگران ظلم روا داشت و منتظر مصلح جهانی و ایجاد عدالت بود. باید خانۀ دل را از زنگار گناه و ناپاکی‌ها پاک کرد و مهر محبوب را بر جای آن نشاند و آن‌گاه به انتظار نشست؛
یک صبح ز اخلاص بیا بر در ما

گر ناید اگر كام تو از ما گله كن

3. بصیرت در معارف مهدوی: اولاً، معرفت اساس اعتقاد صحیح است. هرگاه اعتقاد صحیح شکل نگیرد، نمی‌توان پی‌آمد مثبت از آن انتظار داشت، و اعتقاد صحیح، بدون شناخت حضرت حجت امکان ندارد. از این‌رو در روایات آمده است: هر‌که بدون معرفت امام زمانش بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده است. همچنین فرموده‌اند: عملی را قبول می‌کنند که همراه با معرفت ما ائمۀ اطهار باشد. ثانیاً، صرف محبت به حضرت کارگشا نیست. محبتی ارزش دارد که با معرفت همراه باشد؛ زیرا اگر محبت در پرتو شناخت شکل گیرد، با شبهات دشمنان آفت نمی‌زند و پراستحکام خواهد بود؛
4. منحل نشدن در فساد محیط: اگر اعتقاد به شکل صحیح در انسان ایجاد و پایه‌های آن مستحکم شود، چنین اعتقادی انسان را در برابر لغزش‌های محیطی حفظ می‌کند و مانع درآمیختن او در فساد محیط است؛
5. پایداری در برابر حاکمان فاسد: از بزرگ‌ترین پی‌آمد انتظار، صبر و مقاومت است. اگر بخواهیم جامعه‌ای مقاوم و پایدار در برابر حاکمان فاسد داشته باشیم، باید آنان را نسبت به آینده امیدوار کنیم؛
6. فرهنگ‌سازی: انسان منتظر موظف است تلاش کند تا دیگران هم مانند او منتظر امام زمان باشند.
البته آثار دیگری نیز وجود دارد که به همین اندازه اکتفا می‌کنیم.
ب) آثار اجتماعی انتظار
آثار اجتماعی انتظار جدای از پی‌آمدهای فردی آن نیست؛ زیرا اجتماع از افراد شکل می‌گیرد و هرچه آثار فردی بیش‌تر و کارآمدتر باشد، تأثیرش در جامعه و نهادهای اجتماعی جلوۀ فزون‌تری خواهد داشت. شاید بتوان گفت که پی‌آمد اجتماعی انتظار، در گرو تحقق پی‌آمد فردی آن است. حال به برخی از این آثار اجتماعی اشاره می‌کنیم:
1. امیدواری: در جامعۀ منتظر، همۀ افراد آن امیدوارند و از هرگونه عوامل ناامیدی به دور؛ زیرا مهدویت یعنی نگاه روشن به آینده، پس تاریکی از دل‌ها رخت برمی‌بندد و این بزرگ‌ترین ارمغان اجتماعی انتظار است. جوامعی که به وعدۀ الهی امیدوار باشند _ با توجه به پایان‌ناپذیری امید الهی _ ناکام نمی‌گردند، و به موفقیت و کام‌یابی دست خواهند یافت؛
2. حرکت: حرکت، ره‌آورد طبیعی انتظار است و با امید به آینده، حرکت به سمت مطلوب شکل می‌گیرد؛ زیرا امید چنان نیرویی به کالبد اجتماع می‌بخشد که نمی‌تواند در‌جا بایستد، مگر آن‌که گرفتار آفت انتظار منفی شود. ثمرۀ این حرکت، می‌تواند دعوت مردم به امر به معروف و نهی از منکر، دعوت به سوی خدا، آماده‌سازی زمینۀ ظهور امام عصر و برپایی دولت جهانی او و ایجاد آمادگی‌های بینشی، ایمانی و تشکیلاتی و ایجاد توانایی در نسل مؤمنانی باشد که برای یاری امام و برای زمینه‌سازی ظهورش قیام می‌کنند؛
3. مقاومت: اگر امید بود و حرکت به دنبالش تحقق یافت، و اگر افراد جامعه بصیرت روشنی دربارۀ منتظر خود داشته و مهدی‌باور باشند و حضورش را
لمس کنند و در تکاپوی حضرت باشند، دیگر جایی برای عقب‌نشینی نیست، بلکه نیروی لازم برای مقاومت در برابر جبهۀ‌ باطل فراهم خواهد شد. اصولاً
نتیجۀ همۀ امید‌ها و حرکت‌ها، همان مقاومت در برابر جریان باطلی است که
در مقابل انتظار صف‌آرایی کرده است؛ مانند کسی که در حال غرق شدن است
و ناگهان از دور، گروه نجات را می‌بیند که به سوی او در حرکت‌اند. در این‌
حالت فرد، بر امواج آب غلبه خواهد کرد و برای این کار نیرویی شگرف در خود احساس می‌کند؛
4. اصلاحات اجتماعی: جامعۀ منتظر درصدد اصلاحات اجتماعی است؛ زیرا شخصی که جامعۀ ما در انتظار اوست، خود یک مصلح و اصلاح‌گر است. اگر جامعه به سمت اصلاحات حرکت نکند، بسترهای ظهور تحقق نمی‌یابد و هر‌قدر جهت جامعه به سوی اصلاحات باشد، زمینه‌سازی بیش‌تری برای ظهور صورت می‌گیرد. این زمینه‌سازی‌ها و اصلاحات، چند شاخص دارد: اول، شناخت ویژگی‌های جامعۀ آرمانی مهدوی؛ دوم، شناسایی نقاط ضعف اجتماعی که در آن زندگی می‌کنیم؛ سوم، برنامه‌ریزی برای دگرگونی و اصلاحات با توجه به ویژگی‌های جامعۀ مطلوب و آرمانی.

آیا «انتظار» موجب انفعال جامعه نمی‌شود؟
باید بدانیم که گاهی «انتظار» ویران‌گر است و آن زمانی است که برداشت غلطی از مفهوم انتظار بیان شود و انتظار به معنی سکون و سکوت و توقف گرفته شود! آری در این صورت انتظار موجب انفعال جامعه و افراد آن خواهد بود. این‌که کسانی فکر کنند که امام زمان می‌آید و خود همۀ کارها را سامان می‌دهد، نتیجه‌اش بی‌عملی و بی‌تحرکی است، ولی اولیای دین از انتظاری سخن گفته‌اند که نتیجه‌اش حرکت و تلاش و پی‌گیری اهداف امام زمان و زمینه‌سازی برای ظهور آن حضرت است. انتظاری که تعهدآفرین و مسئولیت‌آور است و افراد را به اصلاح خود و جامعه دعوت می‌کند.
بسیاری از مردم در حالت انتظار مهدی از دنیا رفتند و انتظارشان به ثمر نرسید؟ چه تضمینی هست که به ظهور امام برسیم؟
با آن همه آثاری که برای انتظار بیان شد، معلوم است که «انتظار» تنها یک مقدمه نیست که اگر منتظر را به ظهور نرساند سودی نداشته باشد، بلکه خود انتظار یک جریانی است که برکات آن در درون خودش نهفته است؛ یعنی اگر کسی منتظرِ حقیقی باشد، حتی در دوران پیش از ظهور امام خود را یاری خواهد کرد و در عمل از او الگو خواهد گرفت و با فساد موجود مقابله خواهد کرد. انتظار فرج درخت پرثمری است که انقلاب اسلامی ایران میوۀ شیرین آن است و هر حرکت اسلامی ضداستکباری، ریشه در انتظار فرج دارد؛ به همین دلیل است که فرموده‌اند: «افضل اعمال امتی انتظار الفرج؛ برترین اعمال امت من انتظار فرج است». و نیز در روایات آمده، کسی که منتظر باشد و در حال انتظار از دنیا برود، مانند کسی است که در کنار قائم ما و در خیمه‌اش حضور داشته است.
پس اگر انتظار در جامعه تحقق یابد و افراد به درستی منتظر آن حضرت باشند، ما به سوی اهداف اسلامی و مهدوی در حرکت خواهیم بود؛ حرکتی که نتیجۀ نهایی آن در زمان ظهور آشکار خواهد شد، پس هیچ منتظری بی‌بهره و ناکام از انتظار نخواهد بود.
وظایف منتظران و ویژگی‌های آن‌ها
وظایف ما در دوران غیبت امام زمان چیست؟
مهم‌ترین وظایفی که در این دوره بر‌عهدۀ هر شیعۀ منتظری است، عبارت است از:
1. شناخت امام زمان: امام مهدی پیشوای ما و حجت الهی است؛ ما باید به امامتش معتقد باشیم و در اطاعت از او کوشا باشیم و لازمۀ این عقیده و عمل آن است که نسبت به آن بزرگوار معرفت پیدا کنیم و سعی کنیم که پیوسته شناخت بیش‌تری نسبت به ابعاد شخصیتی آن حضرت و صفات و سیرۀ آن حضرت پیدا کنیم. این مهم در دعاهای زمان غیبت مورد تأکید قرار گرفته است. روشن است که معرفت بهتر و بیش‌تر نسبت به امام، ما را به او نزدیک‌تر و
محبت ما را به آن بزرگوار بیش‌تر می‌کند و زمینۀ اطاعت کامل‌تر نسبت به او
فراهم می‌گردد.
2. محبت نسبت به آن حضرت و اظهار آن: یکی از وظایف ما، دوست داشتن خدا و اولیای اوست و در این زمان باید محبت ما نسبت به امام مهدی به عنوان بزرگ‌ترین ولی خدا، نثار شود و هیچ‌کس را در دوستی بر او مقدم ندانیم و نیز محبت خود را نسبت به او آشکار کنیم؛ مثل این‌که در جلساتی که به نام و یاد او تشکیل می‌شود شرکت کنیم و به اماکن منسوب به آن حضرت توجه داشته باشیم و همه روزه به یاد او بوده و به او سلام دهیم و به نیابت از او اعمال خیر انجام دهیم و به او دعا کنیم و ظهورش را مشتاقانه از خدا بخواهیم و از فراق او ناله و ندبه سر دهیم و فرزندانمان را به نام او نام‌گذاری کنیم و… .
3. خودسازی: از مهم‌ترین وظایف منتظران آن است که خود را برای یاری او آماده کنند. در سخنی از امام صادق آمده است:
هرکه دوست دارد از یاوران قائم باشد، باید منتظر او باشد و براساس پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار کند.
بنابراین منتظر واقعی کسی است که تلاش می‌کند که پای‌بندی بیش‌تری به دین و احکام نورانی قرآن داشته باشد و در پیروی از راه و رسم امامان معصوم هر روز جدی‌تر از روز قبل باشد.
4. رابطۀ معنوی با امام عصر: از‌جمله وظایف منتظران آن است که با حجت زمان که معدن نور و هدایت و کانون تقوا و فضیلت است، رابطه‌ای مداوم و مستمر داشته باشند؛ زیرا غفلت از امام ممکن است زمینۀ انحراف رفتاری را در انسان ایجاد کند، همان‌گونه که یاد او و ارتباط با او و تجدید عهد و پیمان با او زمینه‌ساز حرکت در مسیر او خواهد بود. بنابراین لازم است همه روزه به یاد او باشیم و او را دعا کنیم و به او سلام دهیم و پیمان خود را با او تازه کنیم و محبت خود را به او نشان دهیم.
5. زمینه‌سازی ظهور: مهم‌تر از همۀ وظایف گذشته این است که منتظران باید موانعی که باعث تأخیر ظهور است از بین ببرند و زمینه‌های ظهور آن حضرت را فراهم آورند.
در زمان ظهور یا غیبت امام، تزکیۀ نفس و کمالات روحی چگونه است؟
هم در زمان غیبت و هم در زمان ظهور، یگانه راه سعادت انسان، تزکیۀ نفس و راه تحقق آن هم در هر دو زمان، عمل به قرآن و دستورهای اهل‌بیت است. بنابراین فرقی بین غیبت و ظهور از این جهت نیست. البته در زمان غیبت، تزکیۀ نفس مشکل‌تر است؛ زیرا عوامل انحرافی و وسوسه‌های شیطانی فراوان‌تر است، ولی در زمان ظهور بستر و زمینه برای تزکیۀ نفس مناسب‌تر است؛ زیرا امام معصوم، مظاهر فساد عمومی را ریشه‌کن خواهد نمود. در هر حال، تزکیه امری است که به اختیار انسان انجام می‌گیرد. در زمان ظهور هم همین‌گونه است، نه این‌که اجباری و خارج از اختیار باشد.
در روایت آمده است که به مؤمنان و صالحان زمان غیبت اجر بیش‌تری داده می‌شود؛ چون برای حفظ دین، سختی بیش‌تری تحمل کرده‌اند.
مراد از زمینه‌سازی برای ظهور چیست؟
ظهور امام مهدی یک انقلاب فراگیر و جهانی است. انقلابی برای اجرای عدالت در همۀ بخش‌های زندگی و برای همۀ انسان‌ها. پیداست چنین رویداد بزرگی نیاز به فراهم شدن مقدمات و زمینه‌های لازم برای آن است؛ پس مسلمانان جهان به عنوان منتظرانِ ظهور باید آن‌چه در توان دارند برای برپایی حکومت جهانی مهدی به کار گیرند. این کار همان زمینه‌سازی برای ظهور است.
اما چگونگی انجام آن، نیاز به بحث مفصل دارد که خلاصه‌اش این است که همگان برای اصلاح خود و اصلاح محیط پیرامون خود تلاش کنند؛ یعنی هم خودسازی کنند و هم نیروسازی و ضمناً مردم را برای استقبال از حکومت جهانی مهدی آماده کنند، به‌گونه‌ای که همگان خواستار عدالت مهدوی باشند و بزرگ‌ترین آرمان آن‌ها تشکیل حکومت عدل جهانی باشد.
آیا صدقه دادن برای امام مهدی صحیح است؟
آری، علاقه‌مندان به حضرت می‌توانند اعمال عبادی مستحب را به نیابت از ایشان انجام دهند و به ویژه از طرف آن حضرت و یا برای سلامتی وجود مبارک آن حضرت صدقه دهند، و این خود یکی از جلوه‌های زیبای نمایش محبت و ارادت به آن امام عزیز است. سید بن طاووس _ از علمای بزرگ شیعه _ می‌نویسد:
صدقه دادن از سوی آن جناب را پیش از صدقه دادن از سوی خود
و عزیزانت قرار ده و دعا برای آن حضرت را بر دعا کردن برای خودت
مقدم بدار و نیز در هر کار خیری که مایۀ وفای به حق آن حضرت است،
آن بزرگوار را مقدم بدار که سبب می‌شود به سوی تو توجه فرماید و به
تو احسان کند.
چه کنیم تا مورد توجه امام عصر قرار گیریم و وجودمان نورانی شود؟
در قرآن و روایات به صورت صریح تأکید شده است که پس از برخورداری انسان از اعتقاد صحیح، نوبت به عمل می‌رسد و آن‌چه می‌تواند آدمی را به خدا و حجت او نزدیک و نزدیک‌تر کند، تلاش در راه انجام دادن وظایف (تعهد به واجبات و ترک محرمات الهی) است.
حضرت مهدی براساس یکی از توقیعات رسیده از ایشان فرمودند:
اگر شیعیان ما _ که خداوند آن‌ها را به اطاعت خویش موفق بدارد _ بر ادای عهد و پیمان ما یک‌دل و همراه می‌شدند، هرگز سعادت دیدار ما از ایشان به تأخیر نمی‌افتاد.
همچنین فرمودند:
هریک از شما به گونه‌ای عمل کند که به محبت ما نزدیک شود و از کارهایی که او را به خشم و غضب ما نزدیک می‌کند، برحذر باشد.
این سخنان نورانی می‌رساند که بهترین وسیله برای نزدیکی به خدا و جلب عنایت امام عصر، تلاش برای سازندگی فردی است. البته یاد امام عصر در هر شب و روز، در این مسیر بسیار راه‌گشا خواهد بود. چه خوب است که روزمان را با یاد آن حضرت و توسل به او شروع کنیم و به همین‌گونه به پایان رسانیم. نیز چه زیباست که پیوسته ساعتی را برای عرض سلام و ارادت به ساحت مقدسش اختصاص دهیم و چه بجاست که به نیابت از آن حضرت، کارهای عبادی (مثل نماز، روزه و صدقه) انجام دهیم.
البته در کنار خودسازی و یاد امام عصر، لازم است به دنبال تحقق اهداف امام در عرصۀ اجتماعی باشیم و در این راستا تلاش کنیم. زمینه‌سازی برای ظهور آن حضرت، بسترسازی برای بروز ارزش‌های اسلامی و انسانی در جامعه، و تلاش برای فراگیرشدن فرهنگ انتظار و ضرورتِ حاکمیت الهی است.
به راستی آیا می‌شود آدمی این‌گونه زندگی کند و مورد توجه و عنایت امام عصر قرار نگیرد؟!
چگونه یقین کنیم که امام زمان از رفتار ما رضایت دارد؟
چون می‌دانیم که امام زمان برای اجرای عدالت و حق در سطح جهان، ظهور خواهد کرد و قیام او برای آن است که دستورات خدا در همۀ جهان اجرا شود و ظلم و ستم و فساد ریشه‌کن شود، لازم است ما نیز به پیروی از آن بزرگوار در همین مسیر روشن حرکت کنیم؛ یعنی سعی کنیم واجبات الهی را انجام دهیم و محرمات را ترک کنیم و در همۀ حوزه‌ها به ویژه حوزه‌های اجتماعی و سیاسی، ابتدا وظیفۀ الهی خود را بشناسیم و سپس در مقام انجام وظیفه برآییم؛ اگر چنین باشیم، امید است که رضایت آن حضرت را جلب کرده باشیم و معلوم است که به هر میزان به دنبال هوای نفس و شیطان باشیم از رضایت امام زمان دور شده‌ایم، بلکه سبب خشم و نگرانی آن حضرت شده‌ایم و چنین مباد!
آیا برای دوست داشتن امام زمان باید از محبت به دیگران خودداری کرد؟
همان خدایی که به محبت امام امر کرده، به دوست داشتن دیگران نیز فرمان داده است. لذا دوست داشتن افراد عادی مانند پدر و مادر، خانواده، فامیل، دوست و… منافاتی با دوست داشتن امام زمان ندارد و انسان می‌تواند همه را دوست داشته باشد.
نکتۀ مهم این است که باید محبت و دوست داشتن امام خیلی بالاتر و بیش‌تر از محبت به افراد عادی باشد و نشان دوست داشتن بیش‌تر امام این است که ما به خاطر هیچ‌کس راضی به ناراحت کردن امام زمان نشویم و از آن‌جا که انجام دادن کارهای حرام یا ترک واجبات باعث ناراحتی امام می‌شود، باید از این اعمال خودداری کرد. دین اسلام که آیین مهر و محبت است، به ما توصیه کرده تا همۀ انسان‌ها و حتی طبیعت، گیاهان و حیوانات را دوست داشته باشیم، اما هرگز آن‌ها را بر خدا و امامان برتری ندهیم یا مساوی ندانیم، بلکه همواره سخن خدا و پیامبر و امامان را بر گفتار دیگران مقدم نماییم.
چه کنیم تا فرزندانمان، یاوران امام زمان باشند؟
روشن است که آیندۀ فرزندان ما به تربیت امروز آن‌ها بستگی دارد. ما همان‌گونه که به آموزش و تعلیم فرزندان عنایت داریم، باید در امر پرورش و تربیت آن‌ها نیز حساس باشیم.
پیامبر اکرم فرمود:
ادّبوا اولادكم علی حبّی وحبّ اهل بیتی والقرآن؛
فرزندانتان را براساس دوستی من و دوستی خاندان من و قرآن تربیت کنید.
از نگاه پیامبر، تربیتی صحیح است که روز‌به‌روز فرزندان ما را با قرآن و عترت آشناتر و محبت آن‌ها را نسبت به این دو یادگار بزرگ پیامبر بیش‌تر کند. ما می‌توانیم همین ملاک و معیار صحیح را در نظر داشته و بر این اساس رفتار فرزندانمان را تنظیم کنیم؛ طبیعی است اگر در این مسیر جدیت داشته باشیم و نیز از خدای بزرگ بخواهیم و به ائمۀ معصومین توسل جوییم، می‌توانیم امیدوار باشیم که فرزندانمان جزو یاران آن حضرت خواهند بود.
چگونه و از چه راهی دوستی و محبت امام زمان را در خود و فرزندان خود تقویت کنیم؟
برای این‌که محبت امام زمان در دل‌های ما تقویت شود، چند کار اساسی و مهم باید انجام دهیم:
الف) با توسّل به درگاه خدای متعال، نعمت بزرگ محبت امام زمان را طلب کنیم و پیوسته از او بخواهیم که این نعمت کم‌نظیر را برای ما افزون‌تر سازد. پیامبر اکرم چنین دعا می‌کرد:
اللهم ارزقنی حبّك وحبّ من یحبّك وحبّ ما یقرّبنی الی حبّك؛
خدایا دوستی خودت را روزی من قرار داده و دوستی هر‌که تو را دوست دارد و دوستی آن‌چه مرا به دوستی تو نزدیک می‌کند.
ب) چون محبت امام زمان با محبت دنیا و گناه و شهوات جمع نمی‌شود و یک دل هم دو دوستی بر‌نمی‌دارد، لازم است در تهذیب نفس و پالایش روح از رذایل اخلاقی بکوشیم؛ هرچه قلب و اعضای بدن ما از گناهان و کینه‌ها و کدورت‌ها پاک‌تر شود، محبت امام زمان بیش‌تر در دل ما جای می‌گیرد.
ج) شناخت و معرفت خود را نسبت به امام زمان تقویت کنیم؛ چون هرچه از زیبایی‌های شخصیت آن یار مهربان بدانیم، محبت بیش‌تری نسبت به او خواهیم داشت و به ویژه از جلوه‌های محبت و مهر امام برای فرزندانمان تعریف کنیم تا نیک بدانند که در تمام عالم پدری مهربان‌تر و دل‌سوزتر از امام زمان نخواهند یافت و در تمام جهان کسی لایق‌تر از او نیست که محبت و عشق خود را نثار او کنند؛ چنان‌که او بیش‌ترین محبت و دوستی و وفا را نسبت به ما دارد و فرموده است: «… ما هرگز شما را از یاد نبرده‌ایم ..». و او به یقین بهترین خیرخواه و دوست و یاور ماست، بدون این‌که هیچ چشم‌داشتی از ما داشته باشد!!
رابطه با امام زمان
مقصود از «رابطه با امام زمان در زمان غیبت»، چیست؟
بعضی از مردم گمان می‌کردند که تنها راه ارتباط، رابطۀ جسمی و ظاهری است و چون در زمان غیبت امام عصر نمی‌توانیم آن حضرت را مشاهده کنیم، پس امکان ارتباط با آن حضرت وجود ندارد! حال آن‌که آن رابطه‌ای که در روایات و گفتار بزرگان مورد توجه است، رابطۀ روحی و معنوی با آن حضرت است و این ارتباط قطعاً از رابطۀ جسمی مهم‌تر و تأثیرگذارتر است. در پرتو این رابطه است که انسانِ منتظر، مؤدّب به آداب امام و متخلّق به اخلاق الهی او می‌شود و در گفتار و رفتار به آن حضرت شبیه می‌گردد و چه بسیار کسانی که در عصر ائمه، ارتباط جسمی و ظاهری با امامان داشته‌اند، ولی از نظر روحی از آن‌ها جدا بوده‌اند و در عمل به آن‌ها اقتدا نکرده‌اند.
چگونه می‌توانیم با امام زمان خود رابطه داشته باشیم؟
بعضی از راه‌های ارتباط با امام عبارت‌اند از:
الف) معرفت امام: هر‌چه شناخت انسان نسبت به امام بیش‌تر باشد، امکان ارتباط روحی با او بیش‌تر است؛ زیرا وقتی بدانیم که امام حجت خدا بر زمین و آگاه به همۀ حالات است، همیشه خود را در محضر او حس می‌کنیم و همین سبب توجه قلبی بیش‌تر نسبت به آن بزرگوار است که منشأ صلاح و اصلاح نفس انسان می‌شود.
امام مهدی فرموده است:
انّا محیط علماً بانباءكم ولا یعزب عنا شیئاً من اخباركم؛
ما همۀ خبرهای شما را می‌دانیم و هیچ چیز از شما بر ما پنهان نیست.
ب) توسل به آن حضرت: توسل یعنی برای رسیدن به هدف، از وسیله‌ای مناسب کمک بگیریم. در زندگی دنیا، مقصد ما خدا و رضای اوست و برای رسیدن به این هدف، بهترین وسیله، انسان کامل است که نمایندۀ خدا و حجت او و راهنمای بشر از سوی اوست و خداوند ما را به پیروی و هم‌راهی و توسل به امامان دستور داده و فرموده: وَكُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ و طبق روایات فراوان مراد از صادقین، ائمۀ هدی و آخرین آن‌ها وجود مقدس امام مهدی است که باید به آن حضرت متوسل شویم و از او برای پیمودن راه مستقیم الهی کمک بخواهیم و خود را تحت تربیت و تعلیم او قرار دهیم.
از امام مهدی نقل شده که فرمودند:
ما ساخته‌شده و تریبت‌یافتۀ خداییم و مردمان تربیت شدۀ ما.
و از امام رضا نقل شده که فرمودند:
وقتی بلا و گرفتاری بر شما فرود آمد، به وسیلۀ ما از خدا کمک بخواهید و این همان است که خداوند فرموده: «و برای خداست اسم‌های نیکو، خدا رابه آن اسم‌ها بخوانید».
ج) دعا برای فرج آن بزرگوار: دعا بهانۀ بسیار خوبی برای ایجاد رابطه با امام زمان و تقویت آن است. چه زیباست که ظهور مهدی نهایت آرزوی یک مؤمن منتظر باشد و در همه‌جا و همه وقت برای تعجیل فرج او دعا کند؛ به این وسیله رابطۀ روحی عمیقی بین او و امامش برقرار می‌شود و تأثیر فراوانی در جنبۀ رفتاری او می‌گذارد و او را برای فرج آن حضرت آماده می‌کند. راستی کسی که شب و روز دغدغۀ فرج امام غایب خود را دارد و بزرگ‌ترین آرزویش ظهور مراد و محبوب اوست، به امام نزدیک‌تر است یا آن‌که حباب‌های فراوانی بر فکر و ذهن او قرار گرفته و آرزوهای کوچک و بزرگ مادی، فکر و ذهنش را به خود مشغول کرده و تمام همت و اقدام او را در چارچوب همان آرزوها محصور کرده است؟!
امام مهدی فرمودند:
اكثروا الدعاء بتعجیل الفرج فان ذلك فرجكم؛
برای تعجیل فرج زیاد دعا کنید؛ به راستی که فرج شما در آن است.
چه کنیم که وجود امام زمان را در زندگی خود حس کنیم؟
خوشا به حال کسی که چنین دغدغه‌ای دارد و آرزوی او این است که امام زمان را در زندگی حس کند و پیوسته خود را در محضر او بداند. روشن است که اگر آدمی به چنین نعمت بزرگی دست یابد، معنای واقعی زندگی را خواهد چشید و هویت حقیقی خود را خواهد یافت. اما برای رسیدن به این نقطۀ نورانی، باید کارهایی را انجام داد:
1. لازم است آگاهی و شناخت ما از حضرت مهدی، که امام و حجت خداست، عمیق‌تر گردد. بسیاری گمان می‌کنند که غیبت حضرت به معنای نبودن ایشان در این عالم است، حال آن‌که غیبت او به معنای نهان‌زیستی اوست، وگرنه او در همین زمین ما زندگی می‌کند.
اگر امام را آن‌گونه که باید بشناسیم، خواهیم دانست که او به زمان و مکان محدود نیست، بلکه به اذن الهی، زمان‌ها و مکا‌ن‌ها در اختیار اوست؛ پس شرق و غرب عالم پیوسته تحت تصرف او و زیر نظر مبارک آن حضرت است. اگر او را واسطۀ فیض خدا و سبب همۀ نعمت‌های الهی بدانیم، درمی‌یابیم که نه‌تنها ما و خاندان ما، که همۀ عالم به برکت وجود او زنده‌اند و روزی می‌خورند. پس حضور حضرتش در کنار هر نعمت کوچک و بزرگ مادی و معنوی و در دفع هر بلای فردی و اجتماعی قابل لمس و مشاهده خواهد بود.
اگر او را باب خدا و یگانه راه نجات بدانیم، در هر مشکل مادی و معنوی، و فردی و اجتماعی، او را واسطۀ درگاه حضرت حق قرار می‌دهیم و بدین‌گونه، پیوسته زیر خیمۀ لطف او قرار می‌گیریم و وجود پرجودش را با همۀ وجود لمس می‌کنیم. از این دست معرفت‌ها و آگاهی‌ها بسیار است که درک حضور حضرت او را نزدیک و نزدیک‌تر می‌کند تا ما را کنار او و در چشم‌انداز نگاه پر مهر او می‌نشاند؛
2. باید تلاش کرد که یاد و نام او پیوسته در زندگی ما جریان یابد. هم در خانه، کارخانه، دانشگاه، ورزشگاه، خیابان و هر نقطه‌ و در هر حالی که هستیم، با یاد او و حال و هوای او به سر بریم و آن معرفت که پیش از این گفته شد، می‌تواند ما را به این حال نیکو برساند؛
محافل خود را با یاد او شروع کنیم و به پایان برسانیم. برای سلامت حضرتش پیوسته صدقه دهیم، به نیابت از او اعمال نیک به جا آوریم، در شب و روز با او تجدید عهد کنیم و به ساحت مقدسش درود و سلام بفرستیم و هر روز، ساعتی با او نجوا کنیم و به مکان‌های منتسب به او مثل جمکران رغبت نشان دهیم و…؛
3. ظهور او را در صدر نیازهای خود بدانیم؛ همۀ آرزوهای خود را در آمدن او ببینیم و فراق او برای ما از هر غصۀ دیگری بزرگ‌تر و جدی‌تر باشد. مبادا به غیبت و ندیدنش خو بگیریم و به دوری از حکومت عدالت‌گسترش عادت کنیم یا ظهور او را دور بشماریم، بلکه پیوسته بیندیشیم و بر این باور باشیم که همین روز که
در آن هستیم، می‌تواند روز ظهور باشد و هیچ‌چیز نمی‌تواند مانع ظهور ارادۀ
الهی شود.
در این صورت، وظیفۀ مهم ما این است که خود را برای ظهورش آماده سازیم و کاری کنیم که ظهورش نزدیک‌تر شود و چنان باشیم که حضرتش برای ما اهمیت قائل شود و بکوشیم که در توفان نامردی‌های نامردان و بی‌مهری نامهربانان، مایۀ روشنی چشم او باشیم و در این مسیر، دیگران را هم دعوت کنیم و پیوسته بکوشیم که فرد دیگری به یاران و همراهان او بیفزاییم.
… و هرچه از این دست کارها و اندیشه‌ها بیش‌تر داشته باشیم، وجود او را در زندگی خود بیش‌تر حس خواهیم کرد و البته لطف او کارسازتر از همۀ این راه‌ها و رفتارهاست.
چگونه یاد و نام امام زمان را همیشه در خاطر دانش‌آموزان زنده نگه داریم؟
دانش‌آموزان سطوح مختلفی دارند که برای هر سطحی باید کارهای متناسب با آن صورت گیرد. این‌که فضای زندگی دانش‌آموز در خانه و مدرسه باید امام زمانی باشد، در همۀ سطوح قابل اجراست. برای این کار خوب است متناسب با درک و دریافت آنان کارهای زیر به عمل آید:
1. نصب تابلوهای زیبا دربارۀ حضرت مهدی در قالب‌های متنوع (گفتار خود امام، کلام سایر معصومان دربارۀ ایشان، منظره‌ها و مکان‌ها مقدس منسوب به حضرت مثل جمکران)؛
2. پخش دعاها و زیارت‌ها با صدای دل‌نشین و جذاب از بلندگوی مسجد، مدرسه یا حتی در فضای خانه؛
3. تشکیل گروه‌های سرودی که در مناسبت‌های مختلف، دربارۀ امام زمان هم‌خوانی کنند؛
4. مسابقۀ کتاب‌خوانی با اهدای جایزه‌های نفیس (در سطح راهنمایی و دبیرستان)؛
5. مسابقۀ مقاله‌نویسی، داستان‌نویسی، شعر، قطعات ادبی، خط و نقاشی؛ به همراه اهدای جایزه‌های نفیس و ارائۀ کار در نمایشگاه مدرسه و بعد در سطح شهر و استان؛
6. استفاده از زنگ انشا برای نوشتن دربارۀ امام زمان (مثل این موضوع: احساس خود را دربارۀ امام زمان بنویسید)؛
7. اجرای برنامۀ روزنامه‌دیواری نویسی برای هر کلاس و تشویق و راهنمایی دانش‌آموزان در این جهت (که قدرت خلاقیت و اطلاعاتشان را هم بالا خواهد ‌برد)؛
8. تشکیل اردو‌های جمکران با هدف انس بیش‌تر با امام عصر؛
9. برگزاری مراسم دعا، مثل دعای عهد یا زیارت آل‌یاسین در مدرسه یا شرکت‌دادن دانش‌آموزان در چنین محافلی که البته باید در حد ظرفیت و حوصلۀ آنان باشد؛
10. برگزاری مراسم جشن و سرور در مناسبت‌های مربوط به امام عصر، از‌جمله ایام نیمۀ شعبان یا نهم ربیع‌الاول.
آن‌چه مهم است این‌که در همۀ این موارد، باید محور برنامه‌ها دانش‌آموزان باشند و آن‌ها خود برگزارکننده و هماهنگ‌کنندۀ برنامه‌ها باشند و معلم، مربی و اولیا تنها نظارت و آن‌ها را یاری کنند.

 

 1 نظر

انتظاروعاشورا

02 آذر 1393 توسط شيخ

بررسی فرهنگ انتظار در رابطه با سنت های عاشورایی
از آنجا که زندگی بشر در طی تاریخ هیچ گاه از اعتقاد به ماوراء ماده و طبیعت جدا نبوده و بشر همواره با اعتقادهای خویش زندگی می کرده است، به دیگر تعبیر شیوه زندگی بشر یا مبتنی بر دین فطری یا تعالیم نظام مند آسمانی بوده که به دست پیامبران به بشر ابلاغ گردیده است ؛ لذا از آنجا که محتوای عقاید و تعالیم و برنامه های دینی همواره با ظلم و تجاوز و غارتگری در تعارض بوده، بلکه یکی از مأموریت های مهم انبیاء الهی از بین بردن ظلم و تجاوز و غارتگری است، زورمداران و اقتدارگرایان و دنیا طلبان همواره با این برنامه های دینی سر ناسازگاری و ستیز داشته اند و همه تلاش خویش را برای آن مصروف داشته اند؛چنان که خداوند در قرآن کریم به این حقیقت تصریح می کند و می فرماید: «و ما ارسلنا فی قریه من نذیر الاقال مترفوها انا بما ارسلتم به کافرون» (سبأ 34) همچنین از آنجا که عقاید و تعالیم دینی ریشه در فطرت انسان ها دارد، و انسان ها نمی توانند ازاین عقاید خویش جدا شوند، شیوه مبارزه با دین تغییر کرد. به این معنا که به جای مبارزه و مجادله بی فایده با اصل دین همه اهتمام خویش را به این مصروف داشته اند تا روح و محتوای دین را از جامعه بگیرند و قشر و پوسته و ظاهردین را باقی بگذارند و برای از بین بردن محتوا و حقیقت دین نیز همواره به روش های زیر عمل نموده اند:
1- بستن پیرایه هائی به دین
2- رواج قشرگرائی دین
3- تحریف محتوای تعالیم دینی
این دو فرهنگ عاشورا و انتظار دو مقوله دینی است که متأسفانه از تحریف و پیرایه مصون نمانده است ؛ لذا با توجه به اینکه حقیقت انتظار و عاشورا به عنوان موتور محرکه برای قوام و بقا و گسترش حقیقت دین است، کنار زدن غبارها و پیرایه ها و تحریف ها از چهره آن دو، اجتناب ناپذیر است؛ لذا نگارنده برآن است تا در این مقاله ضمن بررسی این آسیب ها راه کارهای لازم را نیز برای آسیب زدائی از هر دو فرهنگ ارائه کند.
عناصر اصلی تشکیل دهنده فرهنگ عاشورا
این عناصر عبارت اند از:
1- محبت و عشق نسبت به امام حسین (علیه السلام) ، دوست داشتن دوستان او و دشمن داشتن دشمنان او.
- امر به معروف و نهی ازمنکر که از مصادیق آن
الف- عدالت طلبی و ظلم ستیزی.
ب- عزت طلبی.
ج- اصلاح طلبی و ایجاد جامعه آرمانی می باشد که از لوازم آن شایسته سالاری است.
د- شهادت طلبی به عنوان آخرین مرتبه امر به معروف و نهی از منکر.
$ عناصر تشکیل دهنده فرهنگ انتظار
1- محبت و عشق نسبت به امام عصر (علیه السلام)
2- انتظار ظهور منجی و مصلح.
3- شایسته سالاری.
4- عدالت طلبی و ظلم ستیزی.
5- اصلاح طلبی و ایجاد جامعه آرمانی.
همان طور که ملاحظه می شود، عناصر تشکل دهنده هر دو فرهنگ، آرمانی و مایه تحرک و پویایی جامعه می باشد، و هدف غائی هردو فرهنگ ایجاد جامعه آرمانی براساس وعده الهی است که فرمود:
«و نرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم الائمه و نجعلهم الوارثین» (قصص 5)
(ما اراده کرده ایم که بر مستضعفان منت بگذاریم و آنان را پیشوایان جامعه و وارثان زمین قرار دهیم)
و نیز فرمود:
«ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحین » (انبیاء 105)
(ما این وعده (تخلف ناپذیر ) را پس از ذکر در کتاب زبور منعکس کرده ایم که بندگان صالح من وارثان زمین خواهند گشت.)
اما هردو فرهنگ از آسیب درامان نمانده اند؛ از جمله این آسیب ها:
1- قشری گری
2- تحریف
3- پیرایه بستن
با توجه به اینکه پرداختن به آسیب های هردو فرهنگ، مستلزم پرداختن به عناصر تشکیل دهنده آن دو فرهنگ می باشد و از حوصله یک مقاله خارج است، لذا نگارنده در این مقاله تنها به عنصر محبت و جلوه های آن در هر دو فرهنگ می پردازد.
جلوه های محبت نسبت به امام حسین علیه السلام در فرهنگ عاشورا
محبت و عشق به امام حسین (علیه السلام) بیشتر دراشکال زیر جلوه می کند:
1- عزاداری که در قالب های زیر ایجاد می شود:
الف- نوحه خوانی
ب- سینه زنی
ج- سخن رانی و روضه خوانی
د- گریه
حقیقت امر این است که اقامه عزا در این اشکال اگر درست انجام شود، باعث زنده نگه داشتن فرهنگ عاشورا می شود و زنده و پویا بودن فرهنگ عاشورا ضامن دوام وبقای دین می شود.
2- ابراز محبت زبانی که به طرق زیر عملی می شود:
الف- زیارت از راه و نزدیک.
ب- ابراز تأسف از عدم حضور در کربلا و یاری آن حضرت و عدم نیل به درجه شهادت در رکاب آن حضرت، آن طور که در زیارت معروف به وارث خوانده می شود: «فیالیتنی کنت معکم فأفوز معکم.» (قمی، مفاتیح الجنان).
ج- ابراز تولی و تبری در قالب عباراتی نظیر آنچه در زیارت عاشورا به این صورت آمده است: «انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم و ولی لمن والاکم وعدو لمن عاداکم.» (همان مأخذ)
3- گریه و توسل
جلوه های محبت نسبت به امام عصر (علیه السلام) در فرهنگ انتظار
محبت در فرهنگ انتظار به صورت های زیر جلوه می کند:
1- انتظار همراه دعا برای تعجیل در ظهور.
2- خواندن زیارت نامه
3- آرزوی یاری آن حضرت و اجرای اوامر او و به شهادت رسیدن در رکابش، آن طور که در دعای عهد خوانده می شود:
«اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه…(همان مأخذ)
«بار الها؛! مرا از انصار و یاران و مدافعان او و شتاب کنندگان در تأمین خواسته های او و سربر فرمان اوامر او و از هواداران او و پیشی گیرندگان در مسیر خواست او و از شهیدان در رکاب او قرار ده.»

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

ترنم باران

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • ربیع1

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس